یادم باشد؛
وقتی لنجم به گل نشست
گل به دلم ننشیند تا سیاهی و تاریکی جای روشنایی و امیدواری و توکل بخدا را پر نکند.
اعتماد و توکل خود را در یاری خواستن از قدرت لایزال الهی را در گل رها نکنم
یادم باشد؛
وقتی لنج زندگیم در دریای روزگار به زمین زد و به گل نشست امیدم را از دست ندهم و خودم را دست کم نگیرم.
همت و خودباوری ام را در حد یک بار به گل نشستن ضعیف نکنیم و با توکل به خدا حرکتی نو و کاری دوباره انجام دهم.
یادم هست که وقتی لنج امیدم به گل نشست به زمین زل نزنم و زانوی غم در بغل نگیرم،سرم را بالا کنم و نگاهم را به آسمان و امیدم بخدا باشد.
هرگاه و بیگاه هرکدام از نقشه ها وبرنامه هام به گل نشستند به خودم و خدایم و اطرافیانم چشم امید داشته و عشق به آنها را از دست ندهم.
یادم نرود که هرگز برگی بدون اذن و اراده خالق یکتا بر زمین نخواهد افتاد و هیچ لنجی به گل نخواهد نشست.
وقتی لنجم به گل نشست خودم را نمی بازم و قوی وبا اراده خواهم ماند زیرا که زندگی جاریست و روز بعد هم آفتاب خواهد درخشید و این یعنی خدا بازهم هست و هوای من را خواهد داشت،
باورم هست تا خدا را دارم ناامیدی و یاس و احساس ضعف و باخت در بازی روزگار معنا ندارد و تلاش خواهم کرد تا شکست را شکست بدهم و هیچگاه دست تلاش توام با امید جهت رسیدن به هدف و پیروزی برندارم و لنج زندگیم را بر امواج پر طلاطم و کشاکش دهر به ساحل آرامش برسانم.
برچسب : نشسته, نویسنده : majd926o بازدید : 169