تو بودی وآب و برق وآتش ودود وگاز
موج و آهن گرم وبوی سم کشنده گاز
سوختن و گداختن و نفت و بنزین وآهن
به راه وطن ز جان گذشتی با سوز و گداز
آری
آری
چه غریبانه سوختی و چه مظلومانه جان دادی ،هیچکس نمی دانست چگونه و اگرهم می دانست ،نمی توانست به یاری ات بشتابد.چقدر تحمل کردی و چه جانانه مقاومت کردی ، چه قدر باید عاشق باشی که تا پای جان کندن بپای عشقت بسازی تا بسوزی؟
چه جاودانه در این راه تو مجنون لیلای وطنت شدی.اکنون که سوختی و سرد شدی تا دریا دریاست قلب ما همچنان می سوزد.
آری تو سوختی ، ما فقط نظاره میکردیم.هر قدر تو فریاد برآوردی و از درد در خود می پیچیدی وما در بغض و اشک های خود گم می شدیم.
افسوس که کاری نکردیم و تو رفتی
گر چه غریبانه خاموش شدی بدون هیچ فریادرسی
اما بدانکه تا ابد قهرمان ملی وجاودانه خواهی ماند.
برچسب : نویسنده : majd926o بازدید : 132